FORGIVENESS

دارم فک می کنم از چه چیزایی میشه گذشت …
از مادیات … از غرور … از دوست … از خانواده …از داشته ها … از خود …. از …
از خود …!!
تا حالا چند بار از خودم گذشتم ….؟!
نمیدونم …شاید هیچ وقت پیش نیومده که از خودم بگذرم …
یا شایدم من اصن اهل این صحبتا نیستم …
این روزا خیلی به این چیزا فک می کنم …
همه چیه زندگی شده سانسور …
چقدر میشه همینی که هستیم باشیم …!!
اصن میشه همینی که هستیم باشیم ….؟
نمیدونم …
اصن زندگی ارزش این حرفا رو داره …!؟
یاد حسین پناهیی بخیر …
……
نیستیم …
به دنیا می آییم …
عکس یک نفره می گیریم …
بزرگ می شویم …
عکس دو نفره می گیریم …!
پیر می شویم …
عکس یک نفره می گیریم …
وبعد …
دوباره باز …
نیستیم…
…….
اینم مثل خاطرات خوب و بد …
خواهد گذشت ….
نمیدونم ….
امشب اگه تو خیابون یکی ازم بنزین بخواد …
حاظرم از سهمیه بنزینم چند لیتر بهش بدم …
یا …

NOSTALGIC

روزگار عجیبی ست …
و چه زود می گذرد …
و باز دلمان تنگ میشود …
این ترم هم تمام شد …
خیلی ها رفتن …
مجتبی … محمد … هادی … رامین …
و …
رضا هم …
دلمان تنگ می شود برایشان …
خاطره ها بسیارند …
شیرین و گاهی تلخ …
زندگی زیباست و بی رحم …
بهله …
میدانم …
که این نیز خواهد گذشت …
و ما دلمان باز هم …
گاه و بی گاه …
تنگ می شود …
……………….
………………….
…….