خارکن

تختخواب خداست اینجا

باید که خداهه هم باشه یه وقتایی

مثل ۸ مرداد ۴۰۴

میدونی رفیق …هر کاری کردن که نشه…ولی شد..!!

چون خداهه بود

۸ مرداد و مجتمع قضایی صدر و من و خداهه و مرتیکه خارکن….

………….

از وسط به دو طرف

مثل همه مردم اینقدر خشمم زیاده که نمیشه با کلمات بیان کرد

ببین روزگارمون چی شده

قطعی برق ۲ بار در روز

قطعی آب چندین ساعت

یه مملکت فشل و درمونده شدیم

هیچی سرجاش نیست

به جایی خواهیم رسید که همدیگه رو پاره کنیم سر نیازهای اولیه

حالا ببین کی گفتم

پاره….

سقوط

خیلی ساده ست

ساعت ۱ ظهر همه مردم با هم برن حموم

بعدش بیان بیرون و با هم سشوار روشن کنن، موهاشون رو خشک کنن

به همین تلخی یه مملکت سقوط میکنه

….

Divorce

پشت موتور بودیم

ترافیک بود و شلوغ

گفتم دیگه چه خبر ؟

گفت داریم جدا میشیم سهیل

طلاق…

….

سکوت کردم …نپرسیدم چرا…سکوت کرد.

انگار میدونستم ، انگار میدونست که میدونم

تهران جهنم بود و آفتاب در مستقیم ترین حالت خودش

پشت موتور بودیم و من

فقط

…دلم

خونه رو میخواست و تو .

….

………

:((

بیست

امروز برای سال بیستم هاست و دامین mahzadeh رو تمدید کردم…

میخوام بگم اون‌موقع که شروع کردم خیلی ها نبودن

خیلی ها هم بودن که الان نیستن

منو نیگا

باور کن حس میکنم پیر شدم رفت

تف به این روزگار که یه چشم به هم زدیم و همه چی مثل برق گذشت.

پیلیز یه نخ افیون…

….

……