هی …
مترسک …
اشکاتو پاک کن رفیق …
تقصیر تو نیست که کلاغا تف می کنن تو چشت …
این زندگیه که بویی از مردونگی نبرده …
تو باش و بمون و تحمل کن …
کلاغا رو ببخش …
اونا هم مثل تو بی تقصیرن …
ذاتشون همینه …
شکایت نکن که چرا کسی نمی فهمه چی میکشی …
چرا کسی سراغی از غم و غصه و تنهاییت نمیگیره …
شکایت نکن رفیق …
این زندگیه که بویی از مردونگی نبرده …
هی مترسک …
اشکاتو پاک کن رفیق…
یه روزی هم …!
………………….
…………
…….