هوای تمیز و آسمون آبی و کوه های برفی تهران
امروز چقدر وسوسه کننده بود
فک کن
تو باشی و من
بریم یه گوشه ی دنج و خلوت
باهم
از هر چی مشروع و نامشروع هست تو زندگی…
لذت ببریم
🙂
هوای تمیز و آسمون آبی و کوه های برفی تهران
امروز چقدر وسوسه کننده بود
فک کن
تو باشی و من
بریم یه گوشه ی دنج و خلوت
باهم
از هر چی مشروع و نامشروع هست تو زندگی…
لذت ببریم
🙂
ساعت پنج بعد از ظهره
انگار 10 شبه
آخه این چه وضعیه
یکی رفت دانشگاه و واسه خودش کسی شد
یکی هم رفت دانشگاه و واسه خودش کسی شد
….
خیلی سنگینه جمله
یک دقیقه سکوت
🙁
یه عمری هی گفتم ایمان بیارید به عمام امت
کسی گوش نداد
خلاصه
اینم از سومین اتفاق خوب که امروز افتاد
اکه البته این اتفاق امروزیه می تونه خیلی عالی تر هم بشه …
فک کن
اصن اوووف
اتفاق های خوب
دومیش هم برد پرسپولیس
بریم برای سومی ببینیم چیه
🙂
آخه این چه حس و حالیه..؟
انگیزه منگیزه زیر صفر
اصن دست و دلم به هیچ کاری نمیره
نمیدونم دلم چی می خواد…
نمیدونم
بفهم
خوش به حالش
چه زیبا جاودانه شد
وقتی میبینم
آدمایی هستن که هزار بار مردن براشون کمه
آدمایی که با مردن و نبودنشون مردم خوشحال میشن
واقعا وجودم آتیش میگیره
که چرا باید مرتضی پاشایی بمیره…؟!
بغض میکنم و گریه ام نمی گیره
چه حس و حال بدی
چه جمعه نامردی بود امروز … چه جمعه تلخی بود امروز … چه جمعه دلگیری …
دروغ چرا
همین الآن
دقیقا قابلیت اینو دارم که تخم بذارم
خدا رو چه دیدی .. شاید جوجه هم شد
………
🙁