نامردی نیست…؟

ساعت 4 صبح با کلی جون کندن به زور بخوابی

بعد تا چشات گرم میشه ، یه رعد و برقی میزنه که کلن از بالا تا پایین شیو میشی

بعد هیچی دیگه… خوابت نمی بره که هیچ ، سر درد و تپش قلبم میگیری و 4 ساعت بعدشم با یه اعصاب داغون و حال خراب بری سر کار

بعد هر کیو میبینی اونم بد تر از تو و داغون تر از توئه…

خب نامردیه دیگه

نه می تونی به کسی گیر بدی و نه می تونی پاچه ماچه کسی رو بگیری و جرش بدی

🙁

عجب وضعیه به غورعان

تو روحت داش بهمن

قدیما دخترا می خواستن برن خونه زودی ماتیکشون رو پاک می کردن تا داستان نشه براشون

حالا می خوان برن خونه ماتیک میزنن که باز داستان نشه براشون

می فهمی که

داستان نشه …!

حالا ولش کن این چیزا رو

از من به شما امت مرد نصیحت که موقع برگشت به خونه قشنگ سیبیل میبیلاتون رو با دقت بررسی کنید

ماتیکایی که میره زیر سیبیل و میشینه رو لب به راحتی پاک نمیشه ها

یه وقت میرید خونه و داستان میشه براتون

داستان…

🙂

اونوریا میان وسط خیابون با چاقو جلو دوربین سر میبرن

اینوریا ولی نه دوربین لازم دارن و نه خیابونی و نه چاقویی

تو خونه ت با پنبه سرت رو جوری می برن که خودتم نمی فهمی

خیلی هم شیک و مجلسی

هیشکی هم شک نمیکنه

خلاصه می خواستم بگم من عاشق محمد نیستم

دختر داییم عاشق محمد بود که الآن 4 سالی هست ازدواج کردن

والاااا

من عاشق خدای خودمم و بس .

….
وایبر .. لاین .. پلاس .. گودر .. و …

با این تکنولوژی ها اصن حال نمیکنم

دلم می خواد دست خداهه رو بگیرم و برم پشت بوم

مثل سرخ پوستا دود به پا کنم

تو هم ببینی و بری تو بالکن خونتون و با دود جوابم رو بدی

هر روز عصر کارمون این باشه

و یه شهر به دود کردنامون حسودی کنن

ولی حیف

تف به این تکنولوژی و این شهر کثیف پر از دودهای بی معنی

…..

چه شب سردیه ….هی رفیق

یه نخ از اون لبات لطفا