24

ساعت 8 صبح بود
به عربایی که جلو سفارت وایساده بودن تا شاید بتونن ویزا بگیرن و با صدای بلند حرف میزدن نگاه میکردم
بیشترشون عراقی بودن
یاد حاجی هایی افتادم که سفر مکه شون شد سفر آخرتشون
به نفرتی که نصب به عربا و صعودی ها دارم داشتم فکر میکردم
روژان رفت داخل سفارت و من تو فکر بودم هنوز
زنگ گوشیم منو به خودم اورد
-سلام سهیل .. خبر داری هادی نوروزی مرده امروز ؟
از کجا خبر دار شدی ؟
-بچه ها تو گروه تلگرام گذاشتن
بهش گفتم که احتمالا شایعه ست و واقعیت نداره
قطع کردم و ته دلم اما خالی شد
رفتم تو سایت فارس و ناباورانه دیدم نوشته فوت ناگهانی کاپیتان پرسپولیس
یخ کردم یه هو…باور کردنی نبود…
و…
از دیروز تا حالا هنوز باورم نمیشه
سنی نداشت
هم سن بودیم
چقدر زندگی چرت شده
جوونامون پشت سر هم دارن پرپر میشن و اونوقت یه سری که مرگ کوچیک ترین چیزیه که لیاقتش رو دارن باید هر روز گردنشون کلفتر بشه و …
نمیدونم چه حکمتیه
این روزا چرا اینقدر مزه ش تلخه
…؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *