من بودم و خداهه و کاکلوک
بقیه اون بالا تو سرشون میزدن و گریه و زاری
زانوهام درد گرفته بود
نمیفهمیدم چی بالا سرم میگن
چی گفتم ، چی شنیدم ، چی دیدم ….؟
۵ دقیقه بعد همه چی تموم شد…….
خداهه بود و من بودم و بقیه….!
خالی شده بودم
خالی شده بود
کاکلوک رفت.
1400/7/30
…………..
پ.ن:پیش نویس مونده بود از اون روز.