از غم و غصه بیایم بیرون
عصر جمعه ست
یه بارون و تگرگی داره میاد خداااا
هوا عالیییییی
جووونم چه حسیه
هی رفیق….
همین الآن
یه هویی
یه چیز نرم دلم میخواد
تو دهن آب شه
:))))
لامصب
کجایی پ ؟؟؟

24

ساعت 8 صبح بود
به عربایی که جلو سفارت وایساده بودن تا شاید بتونن ویزا بگیرن و با صدای بلند حرف میزدن نگاه میکردم
بیشترشون عراقی بودن
یاد حاجی هایی افتادم که سفر مکه شون شد سفر آخرتشون
به نفرتی که نصب به عربا و صعودی ها دارم داشتم فکر میکردم
روژان رفت داخل سفارت و من تو فکر بودم هنوز
زنگ گوشیم منو به خودم اورد
-سلام سهیل .. خبر داری هادی نوروزی مرده امروز ؟
از کجا خبر دار شدی ؟
-بچه ها تو گروه تلگرام گذاشتن
بهش گفتم که احتمالا شایعه ست و واقعیت نداره
قطع کردم و ته دلم اما خالی شد
رفتم تو سایت فارس و ناباورانه دیدم نوشته فوت ناگهانی کاپیتان پرسپولیس
یخ کردم یه هو…باور کردنی نبود…
و…
از دیروز تا حالا هنوز باورم نمیشه
سنی نداشت
هم سن بودیم
چقدر زندگی چرت شده
جوونامون پشت سر هم دارن پرپر میشن و اونوقت یه سری که مرگ کوچیک ترین چیزیه که لیاقتش رو دارن باید هر روز گردنشون کلفتر بشه و …
نمیدونم چه حکمتیه
این روزا چرا اینقدر مزه ش تلخه
…؟

به هرکی میخواد بر بخوره ، بخوره
به … سپهرم
هیچ وقت از عرب و عربی و عربستان خوشم نیومده و هیچ وقتم نمیاد
ایران از اولین روزی که اسلام عرب اختراع شد …! همیشه هر بلایی سرش اومده به خاطر این عربا بوده
هیچ وقت فلسفه خانه خدا و حاجی شدن و قربونی کردن و ولیمه دادن و … نمیفهمم
این که هر سال یه عده پا میشن میرن عربستان و کلی هزینه میکنن و بدترین نوع برخورد باهاشون میشه و آخرشم یه عده شون کشته میشن و بر میگردن تا حاجی بشن رو نمیفهمم
واقعا خدا اونجاست؟
مبارزه با نفس اونجا فقط انجام میشه؟
انسان فقط اونجا میتونه خدا رو پیدا کنه؟
هر کی حاجی شد دیگه کارش درسته و جاش وسط بهشته؟
تف به این تفکرات
دلم برای خانواده اونایی که پدر و مادرشون رو از دست دادن تو حج امسال و سال های گذشته میسوزه
واقعا از ماست که بر ماست
هه…!
میدونم رفیق اگه تمام حجاج هم به خاطر کوتاهی و بد رفتاری و مشکلاتی که این عربا درست میکنن بمیرن، بازم اینقدر این تفکر عرب دوستی تو رگ و ریشه این اکثر این مردم هست که میگن چه قسمتی ، خوشا به سعادتشون و هزار چرت و پرت دیگه
واقعا افسوس میخورم
برای مردم پارس و ایرانیم.
واقعا
…….

عصر  آخرین جمعه تابستون باشه
هوای تهران بارونی و خنک و لطیف و… عجیب دو نفره باشه
من باشم
خداهه هم باشه
و تو نباشی
حیف….تف به هرچی فانتزی و مانتزیه
پنجره رو باز میکنم
باد بارون رو میاره داخل
یه پیک میریزم برای خودم
و میرم بالا به سلامتیت
سلامتیت….
هی…
کاش جای مهندس
دکتر میشدم رفیق