الان منه جوون با همین اندک مویی که روی سرمه
اگه یه هویی روم به دیوار ، زبونم لال
سرما بخورم و بعدش بمیرم
جوون ناکام به حساب میام…؟
نه میخوام ببینم این کام گرفتنه چیه دقیقا …
Month: دسامبر 2015
آخر شب موقع خواب بغلش کنیم و بهش بگیم :
ما عیالمون رو با جنیفر لوپز که هیچی با صدتا کیم کارداشیان هم عوض نمی کنیم .
بهش بفهمونیم که خاطرشو از همه اینا بیشتر میخوایم
کلی نازشو بکشیم و نوازشش کنیم
بهش قول بدیم هفته ای یه بار ببریمش امام زاده هاشم آش بخوریم و آخر ماه هم بریم شمال و کباب مباب و این برنامه ها
بعد…
بعد… ؛)
برید بخوابید دیگه عزیزان دلم که ما کلی کار داریم و اینجاش دیگه به دردتون نمیخوره.
..شب بخیر
الکی هی کرم بریزیم تو خونه
از خانومایی که تو ماهواره نشون میده تعریف کنیم
از جنفیر لوپز و محاسنش بگیم
🙂
عیالمون بره تو قیافه
حسادت کنه بهشون
سر سنگین شه برامون
حال کنیم از غیرتش
بریم نازشو بکشیم
از دلش در بیاریم
…
از سر کار که میایم خونه سر راه بریم برای سپهر و ستایش کلی حله حوله (یا شایدم هله هوله ) بخریم .
تا در رو باز میکنیم توله ها از سر و کولمون میرن بالا.
هی بگیم سپهر بابا بشین …
ستایش سیبیلای بابا رو ول کن …
بعد چشممون بیوفته به عیالمون که داره نیگامون میکنه می خنده و اصن خوشبختی از چشاش همین جوری میزنه بیرون.
ما هم هی قند تو دلمون آب شه و به رومون نیاریم
-پدسگ …سپهر بیا پایین از رو کولم
– ستایش نکش سیبیلای باباروووو ….
– آیییییییییییییییییی
هروقت دختر دم بخت همسایه مون رو میبینه، هی صحبت رو بکشونه سمت شوهر کردن و هی بگه :
عاقامون فلانه …عاقا مون یه دونست… عاقامون تاج سره …عاقامون خیلی مرده
بعد دختر همسایه هه بره تو کفمون
و نقشه بکشه مخ ما رو بزنه
واسمون هِی به هر بهونه ای ناز و عشوه بیاد..
عیال ما هم یه روز بفهمه و بره دختره رو جرش بده
🙂
عادت کردیم شبا قبل خواب هی هوایی شیم .
دلمون جذبه و مردونگی میخواد امشب
صدامون رو صاف کنیم و یه تک سرفه کنیم و داد بزنیم :
عیاااااال
خانممون تو آشپزخونه صدامونو بشنوه و ذوق مرگ بشه و تو دلش هی قربون صدقه صدای کلفتمون و جذبه مون بره
دوباره ما داد بزنیم : عیااااال
خانممون بگه : عاقا سهیل ، جانم…؟
ما هم زیر چشمی نیگاش کنیم و یه تابی به سیبیلامون بدیم و با همون جذبه بگیم : عیااااال ” خِعلی می خوامت ”
:*
هسته خرما
نزدیکای کیریسمس هستیم و اونایی که اونور آبن خوش به حالشون …
خیلی از این درخت کاجا خوشم میومد همیشه
از همون 13 سالگی عاشق درخت کیریسمس بودم !!
نمیدونم چه ربطی بین 13 سالگی و کیریسمس هست
اما من خیلی دوس داشتم یه درخت داشته باشم
یه درخت بلند
:((
تو روحت بهمن
کالا سرنوشت چیز جالبی نیست رفیق
…….
واقعا بعضی آدمای مثل شیاف میمونن.
اولش ازشون می ترسی…بدت میاد….پیش خودت میگی عمری من طرفشون برم.
ولی وقتی مجبور شدی و رفتی.
تازه میفهمی که ای بابا…
عجب چیز خوبی بودن و چقدر خوب دردت رو تسکین دادن و چقدر الکی گول ظاهرشون رو می خوردیم.
ولی حیف….حیف.
تف به جبر روزگار و سرنوشت و جایگاه این آدما…..
….. 😀
تو این برف
یکی میره لبو داغ میگیره و می شینه تو ماشین و دوتایی میخورنش
یکی هم دوتایی میرن زیر برف و یه گوشه دنج و ساکت ،یکی لبو میاره جلو و اون یکی لبو میخوره و … به به
یکی هم عین گاگولا میشنه تو خونه و اصن گور بابای هرچی برف و فانتزی مانتزیه
90 میبینه
….
خدا گفت دلم گرفته …
محمد گفت : وایسا قلم بیارم بنویسم.
خدا گفت : جنبه داشته باش بابا…با خودت بودم .
و بعدش یه نخ سیگار از جیب پشتش دراورد
و اولین نخ رو دود کرد و دمید در آدم .
…..
هی رفیق یه نخ از اون لبات لطفا