ولی عمام…

……

برگردیم به 10 11 سال پیش

همه چی با یه تماس تلفنی و دلتنگی و یه قرار یه هویی و یه ساندویج تنوری اسکیمو شروع شد

یادته…؟

عیال گرفتار شده ای امروزمون هیچ وقت خبر نداشت عمام وقتی اولین گاز رو 10 سال پیش به ساندویج تنوریش زد چه حالی داشت…

لامصب مگه پایین میرفت …

نمیدونم مشکل از ساندویج بود ، از سسش بود ، از تنورش بود ، یا چیز دیگه ای که با هر لقمه و گاز ، دل و قلب و روح عمام میلرزید و این لرزش هی بیشتر و بیشتر میشد…

سالها گذشت تا رسید به امروز

15 اسفند 1394

روز خواستگاری عمام از عیال…..

…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *