قهرمان هستید شما

بچه که بودم مثل خیلی از  هم سن و سالهام دوست داشتم بزرگ که شدم و مرد شدم ،آتش نشان بشم

…….

از ظهر امروز فقط به اون آتش نشانی فکر میکنم که وسط آتیش و دود و آوار گیر کرده و نفس های آخرش رو میکشه

چقدر سخته …

چقدر درد داره دیدن اشک و گریه هاشون

وقتی عکس هایی که پخش شده رو میبینم نا خودآگاه بغضم میگیره..میرم یه گوشه تا اشکام رو کسی‌نبینه

با دیدن چهره گریان آتش‌نشانی، تنم میلرزه از ترس و تنهایی

برادر قهرمانم

گریه نکن

مرد تویی نه من

یه مرد هیچ وقت گریه نمیکنه….

……

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *