توبه

شب…
ستاره می خوابه…
ماه هم …
می خوابه …
و خدا شمع ها رو فوت می کنه و میاد پیش من …
نمی دونم چی می خواست بگه …
تا اومد حرف بزنه انگار یه چیزی پرید تو گلوش …
هیش کی هم نبود بزنه پشتش …
نمیدونم …
یکی می گفت توبه برا همین روزاست …
توبه کردیم …
نفسش بالا اومد …
یه کم چپ چپ نگاهم کرد و …
آروم سرش رو گذاشت رو بالشت و …
خوابید …
منم موبایلم رو آف لاین کردم و خوابیدم …
ولی تو …!!

هی …
ولی تو نه خواب داری نه زندگی …
……..
…………………..
…… سهیل.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *