یه شب طولانی

یه مزه دیگه ای داشت …
…….
یه شب طولانی …
طولانی به اندازه ی تمام دنیا …
شادی همسایه …
صدای خنده …
قرمزی هندوانه …
طعم ترشی انار و لذت خوردن آجیل …
هوای سرد آخر پاییز …
آسمون پر از ستاره …
و خدایی که از اون بالا مهربونی می کرد …!
یه شب طولانی برای پدر …
یه شب طولانی برای مادر …
شبی که بچه شون تو حسرت خوردن آجیل و ترشی انار و قرمزی هندوانه همسایه ….
زود تر از هر شبی به خواب رفت …
شبی که طولانی ترین شب سال بود …
آره … شب یلدا ….
یه مزه دیگه ای داشت …
……………………………………………………….
بابا مرتضی تولدت مبارک …
فدای گرمی و صفای وجودت …
خیلی کوچیکتم …
…..
………………..
……ماهزاده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *