خونه آخر

این خونه دیگه خونه ی آخره …
…..
برای من …
برای سهیل …
برای یه پسر بچه ی کوچولو …
اسمش به اسم خودمه …
دیگه نه خط خطی داره …
نه تنهایی …
ماهزاده …
یه جایی که تا دلت بخواد پنجره داره …
پنجره هایی که دیگه قرار نیست بشکنن …
هوای این خونه گاهی سرده و گاهی گرم …
بعضی وقتا هم ابری میشه …
مثه همه خونه ها …
کلی دعوا و دوستی ، قهر و آشتی ، خنده و گریه ، توش داره ….
همسایه زیادی قراره بیان اینجا …
این خونه با این که مثه همه خونه های دیگه ست ولی یه فرق بزرگ داره …
…..
اونم اینکه …
این خونه دیگه خونه ی آخره …
برای من …
برای سهیل…
………..

……..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *