آمریکا

اینا بلد نیستن بابا

بیان یه سر پیش مسئولین دلسوز ما

قشنگ تو چند ساعت یاد بگیرن انتخابات یعنی چی

والا

الکترال این جنگولک بازی رو هم نداره.

یکی رو انتخاب میکنن خودشون و چنتا هم سیاه لشگر

روز انتخابات هم یه سری اسکول مسکول جمع میکنن جلو دوربین.

همین و بس.

۲ روزه هعی میگن اون رفت بالا این اومد پایین

الکترال اون میرسه به این و این شیرشم به اون نمیرسه و این صوبتا.

اعصاب نذاشتن برامون.

خلاصه گفتم بگم که انتخابات اصلا چیز مهم  و خاصی نیست.

اقتصاد هم ماله خر است .

من هم دارم قیمت دلار رو بالا پایین میکنم با بالا پایین شدن الکترال های بایدن.

ترامپ هم خرِ ؛ گاوِ منه 

مهرداد سپهری

یه دختر بدون روسری دوچرخه سواری میکنه فرداش همه جا پر میشه و ملت ک./..سکش راهپیمایی راه میندازن و خشتکها پاره میکنن.

اونوقت نیروی انتظامی یه مرد معتاد و بی دفاع رو تو روز روشن جلوی کلی آدم میبنده به یه میله و اینقدر بهش گاز اشک آور و شوک برقی میزنه تا جونش رو از دست میده و میمیره و به هیچ جای کسی هم بر نمیخوره‌.

میخوام بگم کثیف تر از حکومت ایران و جمهوری اسلامی ایران و مسئولینش و مردمی که نونش رو میخورن و حمایتش میکنن نیست و نداریم.

به قدری اعصابم خورد شده از دیدن این فیلم که نفسم به سختی میاد بالا‌.

به اسم دین و اسلام و دشمن قسم خورده و آمریکا و اسراییل و هزار دروغ دیگه ۴۲ سال ریشه این مردم رو خشک کردن و تو خلوت خودشون به ریش مردم خندیدن.

وای به روزی که مردم این کشور بلند بشن.

مادر تک تکتون رو جوری سرویس خواهند کرد که یادشون نیاد از پشت شمارو زاییدن یا از جلو‌.

اون روز خیلی خیلی نزدیکه…

‌‌‌……..

نگاهش

بچه که بودم مامان جوری تربیت کرده بود که فقط کافی بود که مارو نگاه کنه.

به قول خودش با نگاه باهامون حرف میزد.

یعنی میخواستیم آب بخوریم مامان رو نگاه میکردیم تا ببنیم میشه آب بخوریم یا نباید آب بخوریم.

میخوام بگم این نگاه چیز کمی نیست.

نگاهش

سر ساختمون بودیم و بعد ۲۸ ساعت پشت سر هم بدون استراحت تخریب و گودبرداری، سفارش غذا دادیم.

گذاشتم رو سقف ماشین که دست و صورتم رو بشورم و مشغول شم

یه پیر مرد ۶۰ ۷۰ ساله اومد و برداشت و گذاشت تو کیسه ش و رفت.

خداییش اینقدر که خسته بودم گشنه نبودم.

با نگاهم دنبالش کردم .

رفت پایین و چنتا سطل زباله رو گشت و دوباره برگشت بالا.

خیلی آروم از کنارم رد شد و یه لحظه چشم تو چشم شدیم.

بعضی وقتا نگاه آدما اینقدر حرف و احساس داره که با هیچ چیزی نمیشه تعریفش کرد.

ک…سخل شدم.

شاید از خستگی زیاد و کم خوابی این چند شب بود

نمیدونم ….ولی من خودمو تو چشمای اون پیر مرد دیدم.

دیدم و دلم خالی شد.

آقا عطا

طرف تا چند ساعت پیش زنده بود

کتریش رو آب میکنه میذاره رو گاز

لوبیاهاش رو میشوره و تو سبد میذاره آبشون بره

میشینه رو مبل و …

تمام

الان بردنش بهشت زهرا و فردا خاکش میکنن.

میخوام بگم عزیز دلم:  بابا ، بابا کردن هاتون رو کاش موقعی که زنده بود میکردین.

تا وقتی بود، اینقدر غرق بودید تو مادیات زندگی و عشق حالتون که یادتون رفت باباهه هم هست.

اینقدر حاشیه ها رو چسبیدید که اصل زندگیتون رو فراموش کردید.

حالا فدات شم جر بده خودتو…داد بزن…چرت پرت بگو … خودتو بزن به ک//سخلی فایده نداره.

باباهه رو بردن بهشت زهرا و فردا خاکش میکنن.

زندگی کوتاه تر از اونیه که فکرشو میکنی.

بیچاره مرد مظلوم و مهربونی بود.

همین چند ساعت پیش نفس میکشید.

هعی ….کتریش گرمه هنوز ولی چایی که هیچ وقت دیگه دم نخواهد کشید.