بکشید بیرون

از دید خودتون همه چی تمام هستید و خدا رو شکر بقیه خرابن و مشکل دارن.

وجدان که ندارید.

صداقت هم ندارید.

کل فکر و ذکرتون شده مادیات .

دم از عرفان و شاهد و تسلیم بودن میزنید ولی به هیچ اصول انسانی پایبند نیستید.

با هزار کار کرده و نکردتون تاثییر میذارید تو روح و روان آدمای اطرافتون.

باعث میشید یه زن زندگی هزارتا دروغ به شوهرش بگه به خاطر شما و تا مرز جدایی بکشه کارشون.

شماها بویی از دوست داشتن و رفاقت نبردید و دوست داشتن و رفاقت دیگران را از بین میبرید.

بزرگتر بودید و بزرگی کردن بلد نبودید.

حرفاتون ، کاراتون ، زندگیتون و همش ریا ست .

دارم همین جا میگم تا بدونید که گنجایش آدما تا یه اندازه‌ست.

زندگیتون به خودتون ربط داره ،ولی وقتی پای زندگی من باشه و بخواید آتیش به زندگی من بزنید مطمئن باشید دودمانتون رو به باد میدم بدون هیچ ترسی.

چشمام تا یه جایی بسته میمونه.

دهنم تا یه جایی بسته میمونه.

پس بکشید بیرون .

معرفت

مثل تنهایی خودم ساکت…

مثل تنهایی خودم سرسخت

مثل تنهایی خودم وحشی…

مثل تنهایی خودم بدبخت

ما جهانی شبیه هم بودیم

آسمان و زمینمان با هم

فرقمان هم فقط در اینجا بود

او خودش بودم و من خودم بودم.

….

سقوط

سقوط انسان از همون لحظه شروع میشه که اشتباهش رو متوجه نمیشه.

سن و سال که پشمه

عقل و درایت و فهم و شعور ، شرطه بزرگ بودنه رفیق

……رفیق

آره زندگی رفیق میخواد نه همدل و همدم و معشوغه

یه رفیق وجدان داره، صداقت داره، گذشت داره و برای رفیقش جونشم میده.

یادمون ندادن، یادم نگرفتیم‌…

گفتیم عاشقیم و دلو میزنیم به دریا.

گفتیم الکی چرا چیزای کوچیک رو بزرگش کنیم .

گفتیم چرا کش بدیم چیزای بیخودی رو.

گفتیم بچه بازی در نیاریم.

گفتیم و گفتیم.

و هیچ کس نبود بگه سقوط از همین جاهاست که شروع میشه.

تموم شد

از نصیحت متنفرم 

معمولا کسی نصیحت میکنه که خودش سراپا ایراد و مشکله

نصیحت نکن عزیز من

یاد نده چیزی رو

اگه بزرگتری بیا بزرگی کن 

آدما شبیه هم نیستن

آدم خوب دیروز به سرعت میشه روانی امروز

اونوقت سخت میشه همه چی

ادامه دادن حتی

تموم میشه

حتی من…

همون جور که تموم شد برای خیلی ها.

۹۹.۹.۹

زندگی اون چیزی نبود که من فکر میکردم

یا شاید من اشتباه فکر میکردم و این چیزی که الان دارم سپریش میکنم روش درستشه.

نمیدونم شاید من توقع زیادی دارم.

شاید بلد نیستم.

شاید اگه روزگار اینقدر سخت نمیشد ، شرایطمون بهتر بود.

اینجا که میتونم اعتراف کنم .. آره رفیق من مقصرم

مقصر کرونا منم

۱۴ اسفند من مقصر بودم

گرونی و دلار ۳۰ هزار تومنی کار منه

مقصر زخم های روی بدن یکی دیگه منم

من باعث اختلاف و خیانت خیلی ها شدم…

من مقصرم که دور و برم همه فکر و ذکرشون شده مادیات و وقتی از سود و پول صحبت میکنی بهت توجه میکنن.

من مقصر همه مشکلاتم

من مقصرم که توقع های زیادی دارم از آدما…خیلی…

من حتی توقع دارم که از نزدیک ترین آدم زندگیم جمله خسته نباشید بشنوم.

آره رفیقم

یه چیزایی باید دلی باشه…ولی یا دلی نیست یا اصن وجود نداره.

میخوام بگم زندگی چیز عجیبیه…

یه زمانایی اینقدر گرمی که هیچی رو نمیفهمی

اما کم کم حرارت میاد پایین.

سردت میشه.

مثل امروز 

۹۹.۹.۹

اون وقت خیلی چیزا رو میفهمی.

 

آذر

دلم یه خلاف سنگین میخواد

یه لذت همراه گناه و ترس

جنایت میخواد

درگیری تن به تن

خون 

گریه

دلم التماس میخواد

چشمام رو ببندم و اصن فکر نکنم 

بزنم ، بزنم ، فقط بزنم…

…..

رفیق دلم میزون نیست

تف به کرونا و جمهوری اسلامی و مسئولینش

دلم میخواد جر بدم.

جرررررر

کدام آبان…؟

‏امشب تا صب برف سنگینی میباره
بنزین گرون شده
مردم اعتصاب میکنن و تظاهرات میشه
بانک ها به آتش کشیده میشه
اینترنت یک هفته قطع میشه و..‌.
۱۵۰۰ +۱۷۶
انسانی که دیگه نخواهند بود

…….همین موقع ها بود.

آبان بود.