وطن

مردمانی داشت آن سرزمین که تنها هنرشان رفتن به رستوران و به اشتراک گذاشتن لحظه های خوردنشان بود 

بزرگانی همچون مستر تیستر و فودی و میسیز تیستر و … در آن سرزمین از خوردن و گنده شدن شکمشان معروف و پولدار شدن

در همین سرزمین مردمانی بودند که شبها از گشنگی توانایی خوابیدن نداشتن و نداشتن و نداشتن

امید هم نداشتن

حتی خدا هم

تا اینکه یک شب……

…../

بعد از آن دیگه نه صف گوشتی بود و نه پراید ۵۴ میلیونی و نه …

و نه چیزی برای به اشتراک گذاشتن 

سوراخ زندگی

مثلن وقتی میخواید میل پرده خونه رو بزنید 

دقت کنید سقف و دیوار و کف خونه هر چقدر هم کج و راست باشه 

مهم اینه که شما اصلا نظری نداشته باشید و فقط بگید کجا رو سوراخ کنم عزیزم

حالا کل دیوار میخواد سوراخ سوراخ بشه هم باز مهم نیست 

شما عزیزم از دهنتون نیافته فقط

بقیه چیزا درست میشه 

آیین زندگی

یاد بگیرید

برای بستن دهن مهن آدمای اطراف

کافیه دهن خودمون رو ببندیم 

اونا دهنشون خود به خود بسته میشه میشه میشه میشه تا…

دهنشون سرویس شه

بعضی وقتا زیادی هم خوب باشی اطرافیانت خیال بد میکنن

کاش هیچ وقت احساس دیگران رو در مورد خودمون نمیدونستیم

پشت لبخند و دلسوزی همه آدما(دقت کن‌همه آدما)

یه دنیا حسادت و کینه و خودخواهی هستش که وقتی متوجه میشی تازه میفهمی چقدر ساده لوح بودی که باور میکردی اینا دوستت دارن و بهت احترام میذارن.

ریا ، دروغ 

آخ آخ که چقدر بدم میاد از دورویی آدما

حیف که نمیشه بی خیال شد

وگرنه اینقدر توان و وجودش هست در خودم که بی خیال خیلی ها‌بشم و بذارم تو همون دنیای تاریکی‌ که هستن بمونن و …

تف به بازی روزگار ….بی خیال رفیق

سعی میکنیم از این به بعد جور دیگه ای باشیم‌ برای عزیزان!!!

چیزی با قدیم فرق نکرده

هنوزم خواب های عجیبی میبینم

قبلن جنگ های تن به تن بود و اکثرن صحنه دار 

الان غسال خانه و قبر و اعدام و مردن

و هنوزم خودم نقش اولش هستم‌ 

و نقش دومی‌ که هیچ وقت …

تو نیستی