عمام آمد باز
🙂
عمام آمد باز
🙂
موقع زایمان توسط دکتر کشته نشیم
بعدش تو دبستان بخاری نیوفته و آتیش نگیریم و کشته نشیم
تو دبیرستان و راهنمایی تو راه شلمچه و راهیان نور کشته نشیم
تو دانشگاه اتوبوسمون چپ نکنه و کشته نشیم
هزار و یک بیماری و فشار عصبی و سختی و کار و فساد و هوای آلوده بذاره زنده بمونیم و باز کشته نشیم
بحث های سیاسی و تحریم و جنگ و موشک و زلزله و سیل و ایرانخودرو و سایپا مارو نکشن
تازه میفهمیم که اینجا جای زندگی نیست باید بار و بست و رفت
شاید یه جایی پیدا شد که جونت ارزش داشت اونجا و تونستی یه کم قبل از مردنت زندگی کنی.
مثلن شما تصور کن یه نماینده مجلس کانادا بیاد بی احترامی کنه به یک شهروند به این شدت
یا تو یه کشور اروپایی
…..!
هیچی فقط تصور کنید
همین
و اینکه چرا نسل اینا منقرض نمیشه
هان؟؟؟؟
آره داشتم میگفتم
خلاصه …
هیچ وقت مشروب رو با شیر موز میکس نکنید
🙁
اینایی که بعد از مهاجرت همش جنبه های منفیش رو میگن خدمت بزرگی به بشریت میکنند
چون آدمای ضعیف الهدف خودشون رو خواهند باخت و دلسرد خواهند شد و آدمای قوی الهدف قوی تر و محکمتر خواهند شد.
و اینکه یادمان باشد برای رستگاری حتما از جامعه ایرانی ها فاصله بگیریم تا میتوانیم.
و تا مرز پاره شدن ماتحت روی زبان خود کار کنید و بس .
مهم نیست قهرمان نشدیم
همین که با دست خالی و تیم خسته و مصدوم و محروم به اینجا رسیدیم مثل معجزه بود
مثل قهرمانی بود و من به عنوان عمام امت افتخار میکنم به این تیم
دمشون گرم
اما مهم اینا نیست
مهم شکست تابوهاست
حالا اسمشو بذارید شوی تلویزیونی و سیاسی بازی و مصلحت اندیشی و هر کوفتی
همین که عکس دخترا و زن هایی رو می بینم که در کنار مردها تو استادیوم آزادی فوتبال نگاه کردن …
بزرگترین پیروزی بود برای همه مردم ایران
پس میشه به حق رسید
راهش هم اصلا مهم نیست رفیق
هر جای دنیا که باشی باز یه عده و گروهی همیشه باید باشن که آدم با دیدنشون افسوس بخوره از آدم بودن خودش.
کاری به هیچ دین و ایمونی ندارم
فقط میدونم دین رو بشر ساخت تا کثافت کاری و پلیدی و زشتی خودش رو توجیح و زیبا و حق به جانب کنه و آخرش هر بلایی خواست سر مردم زیر دستش بیاره و بهش افتخار کنه.
و گرنه انسان ذاتی و در باطن خداشناس و مهر پرست هستش و سرشت همه انسان ها پاکه.
افتخار نداره مسلمونی و مسیحی و بودایی و …
انسانیت بهترین دین دنیاست که نه پیامبری داره و نه امامی و کتاب مقدسی و نه نماز و روزه و عبادتی
اصن من به عنوان عمام امت از همین بلندی اعلام میکنم هرجا دیدید منو خونم حلال و درجا به حکم دینتون اعدامم کنید .
منهِ کافرِ مفسدِ فی العرض رو
فرقی نداره کجا باشی و در چه شرایطی
انتظار شعور و درک و فهم از طرف بعضی آدما …!
مثل این میمونه که از درخت گیلاس بخوای هویج بده
البته شماها یادتون نمیاد
یه بار در دوران کودکی به خاطر دختر همسایه مون اینقدر نشستم پای درخت گیلاس تو باغچه حیاطمون که آخرش هویج داد
ولی طرف مقابلم خیلی بی شعور بود
انگار فهمیده بود با نخ هویج رو بستم به شاخه درخت و بی خیال من شد و رفت با ممد قاسمی دوست شد و من موندم و هویجم
درسته سالها گذشته ولی از همین بلندی هویجم تو دهن همه آدمای بشعور و نفهم
مخصوصا شما دوست عزیز
بخورش قشنگ که برای چشمات خوبه فدات شم
جووووووون
حواسم نیست
شدی
همه کس من
حواست نیست….
بزرگ شدیم و هر کدوممون یه گوشه ای گرفتار زندگی
گذشته ما تو این دنیای مجازی بی شک فقط برای خودمون جذاب و خاطرانگیز و زیبا بود
برای نسل جدید تعریف کنیم از کارامون بی شک براشون عجیب و خنده دار و غیر قابل درکه
نسل مجازی ما مثل خوابیدن تو پشه بند روی پشت بوم خونه پدر بزرگمون بود ، مثل عشق کردن با خنکی تشکی که تازه پهن شده
خوشحال شدن هامون کم هزینه و عمیق و ادامه دار بود
نسل مجازی ما ساده بود ، بهارانه بود، دلتنگی هاش خط خطی بود ، پنجره ی تنها بود و ستاره هاش همه سهیلی بود…
واقعا کی درک میکنه وقتی نازنین ۱۷+۱ سال داشت چرا بزرگ تر نشد و همون جوری موند تا شد روانی
خرمگس و آلبالو و سولی و پدر سنگی و پا درد ننه و فلنی و مترسکی که کلاغا تو چشماش تف میکردن ولی اون باز دلتنگشون میشد و من و بابا سهیل و ممدی که همیشه اسمش تو بدها بود با یه ضربدر و ….اصن چی بودن و کجا بودن و چی شدن
بی خیال رفیق
این روزا ما رو باید ول کرد به حال خودمون تا الکی خوش باشیم با همین چیزا
لازمه یه وقتا غرق شیم تو خاطراتمون و …
حواسمون نباشه بزرگ شدیم و …
یه هویی شاید یه لبخند بشینه گوشه لبمون و …
و…