همیشه آرزو داشتم وقتی با عشقم دست تو دست داریم تو خیابون قدم میزنیم

وقتی یکی بیاد تیکه بندازه به عشقم و من غیرتی بشم و برم جلو و 2 تا بخورم و 4 تا هم بزنم

هیچ وقت عشقم نیاد جلو و غربتی بازی در بیاره و جیغ جیغ کنه…

خیلی شیک و محترمانه وایسه یه گوشه تا من یاروهه یا یاروها رو جرشون بدم و بعد که اومدم پیشش یه دستمال از کیفش در بیاره و بگه : بیا عشقم .. دماغت داره خون میاد … بذار پاک کنم برات .

اما حیف

شانس نداریم

آخر مثل همون خوابی که دیدی میشه

میای جلو همون یاروهه  که داشتم جرش میدادم ضایمون میکنی و دوتا چیز درشت و گنده هم بهمون میگی و اصن گور بابای چاقویی که خوردیم و خونی که ازمون رفته.

بعدشم پا میشیم دوتایی گم میشیم تو خونه

🙁 هعی زندگی

اصن مهم نیست ..اشکال نداره

مهم جر خوردن اون یاروهه بود که خورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *