night

شباش که نه …
ولی داستانش چرا …
قراره بخیر بشه ….
کلاغش هم که احتمالا به خونش می رسه …
اما من زیاد حال نمی کنم اینجوری …
داستانش برام جالب نیست …
بیشتر حال می کنم شبام بخیر بشن …
بدون چراغ خواب …
با در بسته …
راستی نمیدونم چرا از بچگی دوست داشتم در اتاقم بسته باشه …
نمیدونم …!
به هر حال …
ساعت 3 شبه …
شب بخیر …
………………………..
…….
…………. سهیل .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *